پارسا پارسا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

♥ ღعاشقانه برای پسرم پارساღ ♥

18ماهگی

           پسرگلم،پارسای عزیزتر از جان و شیرین تر از عسل ١٨ماهگیت مبارک باورم نمیشه انقدر زود بزرگ شدی.هر روز که بزرگتر میشی شیطنت ها و بازیگوشی هات هم بیشتر میشه.نمیشه یک لحظه ازت غافل شد. واکسن ١٨ ماهگیت هم خدا رو شکر مثل واکسن های قبلی اذیتت نکرد. تعداد لغاتی که یاد گرفتی هم هر روز بیشتر میشه البته با خودت کلمات زیادی رو تکرار میکنی که واسه ما نا مفهومه. مرواریدات هم بیشتر شده.الان دوتا دندون کرسی هم داری که غذاخوردن رو واست آسونتر کرده.این روزا دیگه همش دوست داری غذات رو خودت بخ...
30 آذر 1391

17ماهگی

پارسای گلم 17 ماهگیت رودر حالی سپری میکنی که با ماه های گذشته متفاوته.هم از این نظر که در منزل جدید هستیم وهم از این نظر که دیگه شما راه افتادی و حالا با راه رفتنت بازیگوشی ها و شیطنت هات در یک محیط بزرگتر و مورد دلخواهت حسابی کامل شده .وهم اینکه دندونهای آسیابت شروع به دراومدن کردند وحالا چهار دندون آسیب دوتا بالا و دوتا پایین داری. مرتب توی خونه دور میزنی ومیگی "دودو دودو"یعنی بدو بدو .و خودت  رو برای بازی و شیطنت تشویق میکنی. برخلاف قبلا که عاشق آب بازی وحموم بودی الان ها حموم رو اصلا دوست نداری و حموم کردنت واسه ما شده یک کار پرغصه.   این هم عکس ماشین سواریت با ماشین باباسجاد     &n...
17 آذر 1391

پارسا و محرم

  خدا روشکر محرم امسال توفیق شرکت در مراسم عزاداری رو بیشتر از سال گذشته داشتی آخه امسال ماشالا نسبت به سال گذشته که هم سن و سال سرباز کوچک امام حسین حضرت علی اصغر بودی خیلی بزرگتر و آقاتر شدی ودر جلسات عزاداری همراه بابا که در مسجد دولت آباد برگزار میشد شرکت میکردی.     این هم عکسهای روز همایش شیرخوارگان       ...
17 آذر 1391

اولین قدم

خدای مهربانم نخستین هایت را خالص وناب به ما هدیه کرده است... نخستین لبخندت..... نخستین غلتیدنت.... نخستین نشستنت..... نخستین چهار دست و پارفتنت..... نخستین ایستادنت...... واکنون امروز پس از روزها انتظار ...... نخستین قدمت ونخستین راه رفتنت.    نخستین قدم هات مبارک قشنگم.     امروز خیلی خوشحالم.2ابان روز سالگرد پیوند من و بابا  همراه با یک هدیه بزرگ ازطرف خدای مهربان و پارسای عزیزمان.آری سرانجام  شاهد اولین قدمهایت بودم و با تلفنی خبردادن به بابا سجاد او را هم در شادی خود شریک کردم. ...
15 آذر 1391

16ماهگی

    پسرگلم 16 ماهگیت مبارک   این روزها که میگذره ما رودر مراحل اسباب کشی همراهی میکنی واگرچه شیطنت های شیرینت خیلی وقتا کارهای زیاد ما رو زیادتر میکنه اما خستگی های ما رو کمتر میکنه.مجبور شدم چندتا از کارتن های وسایل رو که با کنجکاویها و شیطنتهات پاره شده از کناره های دیوار ومبل به خوبی راه میری ولی هنوز بدون تکیه گاه راه نمیری.بلندی بالا رفتن روخیلی دوست داری ،تا سربرمی گردونیم شما رو بالای مبل ها میبینیم  . خونه جدیدمون رو هم خیلی دوست داری ومسیرش روکاملا یادگرفتی و وقتی از خیابون خونه جدیدمون عبور میکنیم گریه میکنی ودوست داری به اونجا بریم. راستی از رویش مرواریدهای قشنگت توی این ماه خبر...
15 آذر 1391
1